شأن نزول آیه ی
«إِنَّمَا
وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ
يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»(مائده، 55
در باره ی حضرت علی(ع)
درمنزل فاطمه(س)
ع: چه نقشه ای یا رسو الله؟!
م: ابن قوَاده را که می شناسی؟
م: بلی یا علی، آفرین به هوشت. بی خود نیست که الله تورا جانشین من خواهد کرد!
می دانی که قرار است الله برای نشان دادن برتری تو نسبت به همه ی جهانیان آیه ای
فرو بفرستد؟ و حتی هزار و اندی سال بعد شاعری به نام شهریار شعری در وصف تو به
مناسبت همین آیه بگوید و بوسیله ی آن شعرش به بهشت برود؟ و این همه را آیت الله مرعشی در عالم خواب به چشم دل ببیند؟
الله هر که را بخواهد چنین پاداش می دهد.
الله هر که را بخواهد چنین پاداش می دهد.
ع: نه ! یا رسوالله ! چگونه چنین چیزی
ممکن است؟؟؟
م: ساکت باش احمق، توبه الله را بکش! تو مگر به الله آسمان ها شک داری؟
ع: غلط کردم یا رسوالله، توبه توبه توبه توبه.....!
م: حالا خوب گوش فراده که نقشه ی من چیست:
تو می روی در مسجد به نماز می
ایستی. من ابن قواده را می فرستم. البته که همه اورا می شناسند و هیچ کسی حاضر
نخواهد شدبه او چیزی دهد. .. . پس از اینکه بزرگان قریش اورا از خویش راندند، تو
در حالت رکوع قرار می گیری و با اشاره به او می فهمانی که بسوی تو آید... . وقتی
نزدت آمد، دست خود را بسوی او دراز کن تا انگشترت را از دستت بگیرد. بقیه اش بامن.
ع: ولی ای رسول الله، من که هیچ وقت انگشتری نداشته ام.
م: احمق جان، انگشتر شاهانه ای را که در جنگ خیبر از مرحب گرفتی، کجا کردی؟
ع: یارسول الله، مثل همیشه پاره ی تن شما آن را از من به تاراج گرفت.
م: اُه ... بازهم این دخترک نق نقو. ... فاطمه! زود باش انگشتر دامادم را
بیاور، آخر تورا چه به انگشتر شاهی مردانه؟
ف: ولی بابا جون! من از این خوشم اومده و اصلا دلم نمیاد بدمش به این نره
غوله.
ف: باباجون، آخه این الله کاری غیر از نقشه کشیدن برای اموال غارتی یهودیان که مال من میشه، نداره؟ بی پدر!
م: ساکت باش دخترک گستاخ! هین الآن است که خانه در آتش خشم الله بسوزد. زود
باش توبه ی الله را بکش!!!!!!! و انگشتر مرحب را بده !
- فاطمه در حالیکه ترس از چهره اش پیداست، انگشتر مرحب را با نارضایتی تحویل رسوالله می دهد.
م: خب! پسرعمو، داماد عزیز و جانشین آینده ی من! زود برو و کاری را که گفتم
انجام بده که جبرئیل منتظر نزول آیه است
... زود باش دیگه... یالا معطل نکن... .
و اینچنین بود که آیه ی 55 سوره ی مائده در ستایش حضرت نره غول عرب نازل شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر