۱۳۹۴ تیر ۱۱, پنجشنبه

گوشه ای از شخصیت علی

حضرت ملا علی شخصیتی، خشک، خشن و سخت ارتجاعی داشت. تاجایی که ایشان را بنیانگذار علم فقه دانسته اند. حضرت ایشان چنان در عالم زهد، تقوی و بی خبری بسر می برد و چنان غرق در مسائل عالم خیال شده بود که نمی توانست وضعیت زمان خود را از زمان رسول الله تشخیص داده و این دو را از یکدیگر تفکیک نماید.
ذهینت ارتجاعی ایشان می خواست جامعه ی اعراب پسا جاهلیت را به زمان ساده زیستی و بی آلایشی رسولولا باز گرداند که این ناشدنی بود. و حضرتشان درک نمی توانست که  اعراب پسا محمدی طعم غنیمت های باد آورده ی کشورهای متمدن تازه مسلمان را چشیده اند و مست پول شده اند. این کالای جدید که تا زمان روسولولا در عربستان وجود نداشت و هیچ عربی از آن بهره مند نشده بود، یکباره باعث شد تا اعراب سوسمار خور دست از سوسمار خوردن وپشم شتر پوشیدن برداشته و با برداشتن یک گام به جلو زندگی نوینی را آغاز کنند که موسوم به زندگی مدنی یا شهری هرچند بصورت ابتدایی اما به هرحال شهری بود دیگه . اما ملاعلی  با آن همه علم لدنی شان عاجز از درک این نکته بودند.
حماقت جنابشان در حدی بود که نمی توانست درک کند اعرابی که طعم پول را چشیده و روی راحتی و رفاه زندگی نوین را دیده اند، به راحتی حاضر نیستند به دوران خشک و سخت زندگی سوسمار خوری روزگاران پیامبر اسلام محمد رسولولا باز گردند و همین امر سبب سخت گیری وی بر مردم می شد که در پی آن روز به روز نارضایتی عمومی به بار می آمد و نیز برای خود آن جناب ناراحتی هایی تولید می کرد که در افسانه های دینی و مذهبی شیعیان می خوانیم که ایشان شبانه سر در چاه فرو می کرد و فریاد ها بر می آورد و بعد از آن که سر از چاه می کشید، با سرعتی چون برق، نزدیک زنان می شد. نزد همان زنانی که هرشب یکی را صیغه می فرمود و تا صبح علی الطلوع سرخوش ومست از باده ی الهی کام گیری الهی می نمود. زیرا طبق روایات شیعان، ایشان حتی یک شب را هم بدون عمل مبارک جماع به سحر نرسانیده بود.

این بود که عاقبت الامر، این اعمال جنابشان زمینه های به درک واصل شدنشان را نیز فراهم فرمود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر