از زندگی آنقدر فهمیدم که سالهای سال زیر یوغ مذهب و اعتقادات بی پایه و اساس آن را سپری کرده و بهترین و گرانبها ترین سالهای عمر خویش را به بطالت
گذرانده بودم.
اکنون به وضوح می دانم که دین و مذهب ابزاری برای کنترل توده ی عظیمی از مردم
بدست صاحبان مذهب می باشد.
رستگاری و نجات هرکس بدست خود او رقم زده می شود نه
بدست عده ای روضه خوان، فقیه و آیت الله. آفریدگار، تمام انسان ها را برابر هست
کرده است. ارزش هرکس به میزان کار آیی و مفید بودن او به محیط زندگی اش می باشد نه
به خون و تبار و طایفه. تقوایی که در متون دینی اسلام شاخصه ی عالی برتری انسانها
بریکدیگر قلمداد شده است، یک امر کاملا اکتسابی است نه یک شاخصه ی انتسابی، پس
هرکس در گرو اعمال خویش است.
مسئله ی اما زمان
این ناجی ساخته و پرداخته ی ذهن
دوستداران خاندان پیامبر اسلام می باشد و گرنه شایسته نیست که خداوند یکی از
بندگانش را در انزوا و به دور از جوامع انسانی، توسط دستان و تحت نظر مستقیم خودش
تربیت کند تابرای مقابله با دشمنا خود، این فرزند آدم را به جان دیگر فرزندان آدم
که دشمنان خودش می باشد، انداخته و خودش با تمام جبروت خویش آن بالا بالاها نشسته
و تماشافرماید و حال نماید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر