حدود 150 سال پیش پروفسورچالرز داروین، با بیان نظریه ی تکامل، پایه های جهل
مردم را در هم فرو ریخت.
درکتب جمهوری اسلامی می نویسندکه:« تئوری داروین تنها در حد یک نظریه است و
قابل اثبات نیست».
آوه
آنها دروغ می گویند!
برای پنهان کردن اشتباهات اعتقاداتشان، می خواهند واقعیت را نادیده بگیرند.
در روش علمی؛
اول حقیقت را مشاهده می کنند. مثل افتادن یک سیب، یا شباهت جانداران به
همدیگر. اینها حقیقت هستند.
دوم، نظریه ارائه می کنند، که می تواند علت این حقیقت را بیان کند.
سوم، براساس آن
نظریه، دانشمندان دیگر، آزمایشهای مکرر را انجام می دهند.
اگر آزمایشها، نظریه ی علمی را تأیید کردند، به آن نظریه، تئوری علمی گفته می
شود، تئوری علمی!
مثل تئوری جاذبه ی نیوتن یا تئوری تکامل داروین، اینها اثبات شده هستند.
داروین سه نظریه می داشته باشد، که هرسه تا نظریه اش با تحقیقات و آزمایش های
علمی ثابت شده اند.
انجیل مسیحیان عمر زمین را حدود 5000 سال و عمر حیات انسان را حدود 4000 سال
اعلام کرده است و داروین در اولین نظریه ی خودش ادعا کرد که عمر حیات بر روی مین
بسیار قدیمی است.
بلی، او زمان دقیقی اعلام نکرد فقط خواست بگوید سخن انجیل بی پایه و اساس است.
امروز معلوم شده است که عمر زمین حدود 4700000000(چهار میلیاردو هفتصد میلیون)
سال است و عمر حیات بیش از سه میلیارد سال.
نظریه ی دوم داروین تکامل بود
اینکه میلیاردها نوع جاندار، همگی از یک یا چند ارگانیسم ساده دراثر تکامل
تدریجی بوجود آمده اند. درستی این نظریه هم ثابت شد.
فسیل های بقایای جانداران نشان می دهند که در گذشته های دور، تنها اشکال ساده
ای از حیات و جود داشته است.
یعنی:
سه و نیم میلیارد سال پیش، تنها بافت
های بنیادی حیات بود.
دومیلیارد سال پیش سلولهای تک هسته ای زندگی می کردند.
نیم میلیارد سال پیش، حیات به حدی پیچیده شده که جاندارانی با سر و اندام
بوجود آمده اند.
و در چهارصد هزار سال پیش، انسان بر روی زمین زندگی می کرده است.
نظریه ی سوم داروین انتخاب طبیعی بود.
اینکه این تکامل تدریجی ناشی از نیروهای طبیعت بوده است، یعنی موجود خارق
العاده (خدا)یی روی تکامل نقش نداشته است.
درستی این نظریه هم ثابت شده است یعنی خداوند یک خرس سپید در قطب شمال و یک
خرس قهوه ای در استوا خلق نکرده است. بلکه چند تن از خرسهای قهوه ای به مناطق برفی
شمال مهاجرت کردند، در آنجا رفته رفته خرسهایی با رنگهای روشنتر، بیشتر شانس زنده
ماندن داشته اند، تااینکه پس از نسلها، دراثر همین مسائل طبیعی(گرسنگی، شکار، شانس
زنده ماندن بیشتر خرس های روشن درقطب) هم اکنون تنها نژاد سپید خرس در قطب شمال
پیدا می شود و رنگهای تیره تر از بین رفته اند. این پدیده را داروین(ص) انتخاب
طبیعی نامید.
داروین به دوستان خودش گفته بود: شاید برای مردم عامه بهتر باشد که همچنان
تصورکنند که خدایی بالای سرشان هست.
خب!
این نظر دوستانه ی داروین برای مردم عامه ی یکصدو پنجاه سال پیش بوده است، شما
که نمی خواهید مثل مردم عامه ی قدیمی فکر کنید، می خواهید؟