۱۳۹۴ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

هدف از زندگی




هدف از زندگی؟
هدف ازکل زندگی چیست؟
 اگر آخرش مرگ است و دیگر هیچ، این پوچ بودن زندگی نیست؟
اینجاست که دینداران می گویند: ما برای کل زندگی مان هدف داریم، و هدفمان رسیدن به بهشت است یا همان زل زدن به چشمان خداست.
خوب
هدف هرکاری را قبل از شروع آن کار تعیین می کنند نه پس از اینکه کار آغاز شده باشد، مثل این می ماند که آیت اللهی بگوید: هدف من از اینکه درقندهار به دنیا آمده ام این بوده است که ...  😁
دینداران هم مثل دیگر انسانها به دنیا آمده اند و زندگی را آغاز کرده اند بدون اینکه کوچکترین اختیاری داشته باشند، بدون هدف.
خوب
دینداران می توانند بگویند که هدف زندگی مارا خدا تعیین کرده است 😇
... زندگی بیخدایان مثل زندگی دینداران نیست. دینداران معتقد اند که خدا برای آنها هدف تعیین کرده است و باید آنها به آن اهداف برسند. اما بی خدایان خود خدارا مانند هستند😄
خوب
از نظر دینداران هدف از وجود خدا چیست؟ 
هدف از وجود خداچیست؟😒
خدا زنده است و در حال زندگی کردن است.
خوب هدفش از این زندگی چیست؟ 😩
خوب حالا چهارتا انسان را هم خلق کردو به پیغمبری خدایی رساند 😊
میلیاردها نفر را هم سوزاندو کباب کردو سیخ داغ و قیرو آتیش و  .. . بعد .... هدف چیست؟ 😎
خداکه خودش خودش را خلق نکرده است، ازقدیم بوده است، همینجوری از ازل بوده است.
پس در توانش نبوده است که هدفی را از قبل برای کل زندگی خودش تعیین کند. خداهم مثل انسان از وقتی چشم باز کرده است، خودش را زنده دیده است ودخالتی در وجود خودش(آفریده شدن خودش، بوجود امدن خودش، پا به عرصه ی هستی نهادن خودش) نداشته است، پس نمی تواند برای کل زندگی اش هدف داشته باشد، بلکه فقط می تواند هدفهایی کوتاه مدت در زندگی داشته باشد.😊
حقیقت این است که وقتی یک انسان پا به عرصه ی وجود می گذارد، درواقع ازبین میلیاردها سلول زنده فقط او زنده مانده و بقیه ی سلولها همه از بین رفته اند، او شانس آورده و زنده مانده است.
فرض کنید که شما در قرعه کشی عزیزی بانک برنده ی مبلغ زیادی پول شوید، بانک برای انجام قرعه کشی هدفی دارد، اما برنده شدن شما تصادفی و بدون هدف بوده است یعنی بانک از اینکه اسم شما برنده بشود، هدفی نداشته است. شما شانس آوردید و برنده شده اید. شما برای این پول برنامه ریزی کرده و به بهترین نحو تا پول آخرش را خرج می کنید و آن را بی خودی هدر نمی دهید.
شما هیچ و قت به خود نمی گوییدکه:
ازآنجا که بانک هدفی را برای خرج کردن این پول تعیین نکرده است، من برای این پول احساس بی هدفی و بی برنامه گی می کنم و نمی دانم که چگونه خرجش کنم 😂
شما بخت یارتان بوده که به دنیا آمده اید، شانس آورده اید، شما صاحب واقعی زندگی خودتان هستید، پس با برنامه ریزی درست نهایت استفاده را از زندگی خویش ببرید و فریب آخوندها(ازکوچولوترینشان تا آیت اللهه شان) راهم نخورید 😉


۱۳۹۴ فروردین ۹, یکشنبه

خود زنی دینی


مسئله ی حجاب



حجاب یکی از احکام فقهی اسلام است. یک مورد درون دینی است.
 درهمان دین هم جای اختلاف دینداران است.
یعنی برخی از مفسران با استناد به قرآن حجاب را واجب می دانند و برخی دیگراز مسلمانان با استناد به همان قرآن، حجاب را واجب نمی دانند. درآیه ای از سوره ی نور قرآن به زنان سفارش کرده که روسری خود را رو روی سینه ی خود بیندازید(نور31).
یک عده می گویند که منظور خدا این بوده که علاوه بر پوشاندن سر، سینه را هم بپوشانید، عده ای هم گفته اند که نه، به پوشاندن سر اشاره ای نکرده. خلاصه این آیه هم مثل اکثر آیه های قرآن مبهم و نامفهوم است.
حجاب در درون دین هم یک موضوع اخلاقی محسوب نمی شود، یک موضوع عرفانی محسوب نمی شود، فقط یک موضوع فقهی است. یعنی موضوعی ظاهری و دنیوی است.
آخه برخی مسلمانها سعی دارند بی حجابی را بی اخلاقی قلمداد کنند، بی بندو باری بنامند و حجاب رو طبق اصول عقلانی بدانند و حتی شده بگویند که: دانشمندان اخیراً کشف کرده اند که از موی سر زنان اشعه ای خارج می شود که اثر مخربی بر مردان دارد. خلاصه می خواهند حجاب را علمی- اخلاقی- بندوباری جابزنند!
دراسلام مردان و زنان باید عورت خود شان را بپوشانند.
عورت چیست؟
 چیزی که زشت است، عیب است، انسان از آن شرم دارد ومقصود آلت تناسلی است.
پوشش عورت مردان در اسلام در حد یک مایو است ولی پوشش عورت زنان در حد تمام بدن زن است، بغیر از صورت و دستان که به ناچار نمی تواند پوشیده شود.
 یعنی با عرض معذرت، این دین مبین تمام بدن زن را عورت تلقی می کند. مایه ی شرم تلقی می کند، توگویی که زن سرتاپا مایه ی هوسرانی است  و باید از شرم خودش را بپوشاند.
بی ارزش بودن احکام حجاب را می توانید از احکام مربوط به کنیزان مشاهده کنید. رعایت حجاب برای کنیزان واجب نیست. نه تنها واجب نیست بلکه طبق فقه شیعه وسنی باید کنیزان را از حجاب منع کرد. هم از عمر و هم از اما باقر روایت کرده اند که کنیزان شان را به خاطر اینکه حجاب کرده اند، کتک زده اند. کنیزان باید سروسینه ی شان عریان می بود چرا که اینگونه از زنان آزاده قابل تشخیص بودند.
هدف از حجاب چیست؟
اینکه مردان هوس نکنند؟ پس چرا کنیزان از حجاب کردن منع می شدند؟آنها مگر زن نبودند؟
 غضّو ابصارکم اما حرّم الله علیکم(ببندید چشمانتان را بر آنچه که خدا برشما حرام کرده).
طبق تشخیص مراجع، خدا نگاه کردن به بدن زن مسلمان را حرام اعلام کرده. بسیار خوب اما اگراین دستور به خاطر حفظ مردان از هوس رانی است، پس دچرا نگاه به بدن زنان اهل کتاب حرام نیست؟مگرمردان مسلمان با دیدن زنان غیرمسلمان به هوس نمی افتند؟
دراسلام اگر شرایط ازدواج نباشد، همه ی راه های لذت جنسی حرام است. از نگاه به شهوت، تا دوست دخترو دوست پسر، تاخود ارضایی، همه و همه حرام می باشد. و مسلمانها فکر می کنند که با این تحریم ها، حس جنسی را خفه کرده اند. گذاشتن حجاب هم برای محکم کاری است تامردی خدایی نکرده هوس نکند. درحالیکه واقعیت این است که این حس طبیعی وجود دارد، اگر بطور صحیح ارضا نشود، به صورت خشونت و تجاوز و فشارهای روانی بروز می کند. و اگر بطور صحیح ارضا بشود، آرامش روان می آورد. پاک کردن صورت مسئله ی حس جنسی و تابو دانستن آن چیزی را اصلاح نمی کند بلکه فقط باعث ایجاد یک جامعه ی مریض می شود. یک جامعه ی خشن و بیمار!
بعضی ها می گویند: هدف حجاب حفظ مردان نیست، بلکه حفظ زنان مسلمان از تعرض مردان مسلمان است. گویا که هیچ قانونی برای جلوگیری از تعرض وجود ندارد. زنان برای اینکه مورد تعرض قرار نگیرند، باید دعاکنند که هیچ مردی به هوس نیفتد و خوشان را چند لایه بپوشانند تا خدایی نکرده مردی به هوس نگاه نکند، وگرنه معلوم نیست تاچه حد مورد تعرض قرار می گیرند.
درکشورهای غربی این مشکل را با گذاشتن قانون برطرف کرده اند. یعنی زن هرجور دوست دارد لباس می پوشد، مردهم جرئت ندارد کوچکترین تعرضی بکند.
برخلاف تبلیغات دروغ مسلمانها، امنیت زنها در کشورهای غیر اسلامی غربی، قابل مقایسه با فرهنگ مریض و عقب افتاده ی کشورهای اسلامی نیست. اسلام به زن به عنوان یک وسیله ی شهوت در مالکیت مردان نکاه می کند. مردان باید میزان پوشش زنان شان را تعیین کنند و اینگونه است که بی حجابی زن، از بی غیرتی مردش می شود. آخرسر هم تجاوز به زنان و کودکان در کشورهای اسلامی، سر به فلک می کشد. آن وقت مسلمانها دلشان را به این سخان خوش کرده اند درغرب به زنها نگاه ابزاری می شود.
حجاب بیانگر این است که زن یک موجودی است با قابلیت تهییج هوس و تحریک جنسی که باید محدود باشد و گرنه فساد به پا می کند، و مردهم آزاد در هوس رانی، فقط باید چشمش به زن نیفتدو گرنه آخ آخ آخ آخ فاسد می شود. یعنی دو طرف مطلقا عقل ندارند، قانونی هم نیست، فقط یک شهوت ران هست و یک شهوت برانگیز. مثل آتیش و پنبه و تنها راه جلوگیری از فساد، پوشانده حجاب بر آن یکی است تا این یکی مفسده نکند.

وقتی یک دختر درمقابل مردان فامیل حجاب می کند، به نوعی دارد می گوید که شمامی توانید به من از روی شهوت نظر داشته باشید. برای همین است که من از شما رو می گیرم.
 حجاب یعنی پذیرش برتری مرد برزن.
 حجاب عامل دور افتادن زنان از بسیاری از فعالیت های اجتماعی و ورزشی است. و حجاب یکی از عوامل خشونتها و قتل های خانوادگی در افغانستان است.

آیت الله جوادی اٌملی می گوید: حجاب زن حق الهی است، حرمت و حیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است. یعنی زن روی زمین حق حرمت ندارد، حرمتش حق الله است.روسری اش عقب برود حق خدا ضایع شده است، حرمت خدا ازبین رفته است، اسلام به خطر افتاده است.
این روزها هم که زنان مسلمان بیش از پیش مشغول به خطر انداختن اسلام هستند.



راه رستگاری




طبق فرموده ی آیت الله محسنی که فقط شیعیان را رستگار و دیگران را گمراه و هیزم جهنم میدانند، («من به بی دینان(کفار) یا ضعیف الایمانها(مفسدین و ملحدین و فاسقین و...) مخلصانه پیشنهاد می کنم این قوانینی را که از قرآن بیرون آورده ام، مطالعه کنند، به آن عمل کنند و اگر روشنایی را درباطن خود احساس کردند به آن به عنوان کلام خدا ایمان بیاورند تادر دنیا و آخرت سعادتمندگردند. من این سفره را برای همین دودسته(کافرین و فاسقین) باکمال تواضع آماده کرده ام و آنا را به میهمانی بر سر این سفره دعوت می نمایم  و مطمئنم که غذاهای این سفره با نیت پاک تهیه شده و مطابق نیت مهمانان آن است انشاءالله (آصف محسنی، قوانین زندگانی انسان درقرآن صــــــــــــــ18، 1392، کابل، حوزه ی خاتم النبیین»).

یعنی اینکه ایشان چنین اذعان دارندکه؛ خداوند در پروژه ی بزرگ خلقت خود (فتبارک الله احسن الخالقین)، شکست سختی خورده و بیش از 90% آفریده های آن خدا، قرامساق از آب در آمده است.